سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى نهفته در زیر زبان خویش است . [نهج البلاغه]
امروز: جمعه 103 آذر 2

 

   همیشه این سؤال مطرح شده است که چرا اسلام دیه ی زن را نصف دیه ی مرد قرار داده است؟ ولی کمتر به جوابهایی که داده شده، توجّه کرده اند. بعضی از کسانی هم که از حقیقت دین اسلام دور هستند این مسأله را وسیله ای برای مخالفت با این دین شریف و پویا قرار داده اند. خلاصه همه اشکالات مطرح شده این است که اسلام به زن ظلم کرده و وی را نصف انسان دانسته است. ولی آیا واقعًا این چنین است؟

   در جواب این سؤال باید چند نکته را ذکر کنیم:

  1. اسلام یک دین اجتماعی است و نظرش ابتداءًا به اجتماع است. و اگر احکامی هم برای افراد دارد، به این عنوان است که جزو جامعه هستند.
  2. واحد اجتماع از نظر اسلام خانواده است نه فرد. یعنی خانواده کوچکترین واحد یک جامعه، محسوب می شود.
  3. بنا بر این هر فرد در نگاه جزئی لزومًا در واحد خانواده تعریف می شود. یعنی به عنوان یکی از اعضای خانواده مثل پدر، مادر، فرزند، زن و یا شوهر. اسلام فرد را به تنهایی به رسمیت نمی شناسد.[1]
  4. اگر اسلام حکمی برای فردی داشت، باید آن حکم را با توجه به نظام خانواده هم بسنجیم تا بتوانیم در باره آن قضاوت منصفانه ای داشته باشیم.

   با توجه به آنچه گفتیم، باید ببینیم دیه ای که اسلام در قبال جنایات برای انسانها وضع کرده ، چگونه توجیه می شود؟

   چنان که می دانیم، در اسلام نفقه ی زن و فرزندان بر عهده ی مرد می باشد، حال اگر به مرد خانه، آسیبی برسد، مستقیمًا به خانواده، زن و فرزندان هم آسیب رسیده است و از نظر اقتصادی آنها هم ضربه خورده اند. چون در حقیقت مرجع نان آوری خانواده یا از دست رفته است و یا با آسیب و ضعف مواجه شده است.

   حال اگر به زن آسیبی وارد شود، از نظر اقتصادی، فقط زن آسیب دیده و ضرر اقتصادی عمده ای به خانواده وارد نمی شود.[2]

   در نهایت اینکه اگر اسلام، دیه ی مرد را در برخی موارد، از جمله قتل، دو برابر زن قرار داده است، از این جهت است که با فقدان نان آور یا ضعف وی نهاد مهمّ خانواده دچار آسیب جدّی می شود. با افزودن مقدار دیه، جلو ضرر اقتصادی شدیدی که به آن وارد شده گرفته می شود و نظام خانواده از تزلزل و نابودی نجات می یابد. ولی در مورد دیه ی زن نیازی به این مقدار از جبران نیست. چون هنوز خانواده سرپرست خانه باقی است و اگر چه یکی از مهم ترین اعضای خانه مفقود یا ضعیف شده، ولی از نظر اقتصادی خانواده متزلزل نشده است.

   در پایان، نیاز است چند نکته بیان شود:

1)   دیه در اسلام به عنوان قیمت انسانها نیست. برای انسان نمی توان قیمت گذاشت. لذا در قرآن کریم آمده است که اگر کسی انسانی را بکشد، مثل این است که همه انسانها را کشته است.[3]

2)     از دلایلی که می توان به عنوان فلسفه دیه در اسلام شمرد اینها هستند:

ü       تسلّی بازماندگان مقتول، یا خود فرد مورد جنایت (در صورت عدم قتل)

ü       ایجاد آرامش روانی در بازماندگان یا مجنی علیه.

ü       جلو گیری از ایجاد کینه در بین افراد جامعه با پرداخت غرامت مالی.

ü       جلوگیری از خسران اقتصادی خانواده؛ که توضیح داده شد.

3)   ما به عنوان مسلمان معتقدیم که آنچه خداوند و فرستادگان او برای بشر آورده اند، مایه خوشبختی و سعادت او در دنیا و آخرت است و آن را از دل و جان می پذیریم. آن چه هم از قبیل این مباحث پیش می آید فقط و فقط در جهت توجیه بشری این قوانین نورانی است. دقیقا مانند بیماری که به یک پزشک بسیار حاذق اعتماد دارد و تمام دستورات او را مایه بهبودی خود می داند. یا کسی که به مهندس ساختمان خود اعتماد دارد. در همه این موارد، بعد از اطمینان از صداقت و عدم خطای فرد مورد اعتماد، هر سؤالی در حدّ توضیح معنا دارد. و گر نه هر اعتراضی به مثابه ردّ پیش فرض است و منجر به عدم اعتماد می شود.4




1. در نتیجه، اسلام هم عزوبت و هم جدا زیستی را ناپسند دانسته است. روایتهایی هم که در مذمّت انسانهای مجرّد آمده، یا از مسافرت، غذا خوردن و خوابیدن در تنهایی نهی کرده، می تواند از این جهت باشد.

2. فراموش نشود که هر عضو خانواده که آسیب ببیند، خانواده هم آسیب می بیند. دوباره به مقدمه ی شماره 3 توجه کنید. آنچه در این استدلال مطرح شده است، با نگاه اقتصادی است.

3. خداوند در سوره مائده آیه 32 می فرماید:(مِنْ أَجْلِ ذلِکَ کَتَبْنا عَلى‏ بَنی‏ إِسْرائیلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثیراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ) که در آن اشاره می کند که هر کس بی دلیل انسانی را بکشد مثل این است که همه انسانها را کشته و کسی که زندگی را به انسانی برگرداند، مثل این است که همه ی مردم را زنده کرده است.

4. در زبان دین به این مطلب «تعبّد» می گویند که مبنای عقلایی دارد.


 نوشته شده توسط مسلمان در دوشنبه 86/10/17 و ساعت 1:59 صبح | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مسأله مهریه(2)
مسأله مهریه (1)
مسأله دیه زن

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا